- تب انگیز
- تب خیز، تب آورنده
معنی تب انگیز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اسب انگیزنده آنکه اسب را بر انگیزد، مهمیز آهنی که بر پاشنه کفش سوار باشد و هنگام سواری بر پهلوی اسب زند تا اسب تیزتر رود
شخص آتش روشن کن
دلفریب، گوارا، مطلوب چیزی که دل را به نشاط بیاورد
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
مسرت بش، شادی آور، طرب (عربی) + انگیز (فارسی)، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی
غم انگیزنده، آنچه غم و غصه بیاورد، غم آور، در موسیقی گوشه ای در آواز دشتی
برانگیزانندۀ اسب، آنکه اسب را به حرکت وا می دارد،
وسیله ای فلزی که هنگام سواری بر پاشنۀ چکمه می بندند و به پهلوی اسب می زنند تا تندتر حرکت کند، مهمیز، مخیز، مهماز
وسیله ای فلزی که هنگام سواری بر پاشنۀ چکمه می بندند و به پهلوی اسب می زنند تا تندتر حرکت کند، مهمیز، مخیز، مهماز
خشم آور، خشمگین کننده، آنچه یا آنکه به خشم آورد
کسی که آتش روشن کند، آتش افروز، کنایه از ویژگی کسی که سخنان تند و زننده، بگوید که باعث خشم و غضب دیگران شود، برای مثال آن دل شده زآن فسانه شد تیز / بگشاد دهان آتش انگیز (لغتنامه - آتش انگیز)
آنچه موجب طرب و شادی گردد برای مثال بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن / به شادی رخ گل بیخ غم ز دل برکن (حافظ - ۱۰۲۰)
در موسیقی گوشه ای در دستگاه ماهور
در موسیقی سازی زهی که با کمان نواخته می شود
در موسیقی گوشه ای در دستگاه ماهور
در موسیقی سازی زهی که با کمان نواخته می شود
شادانگیز از ابزارهای خنیای ایرانی که با کمان نوازند و آن دارای چهاردسته و پنج کاسه است و هر دسته را پنج زه است، گوشه ای در دستگاه ماهور آن که موجب طرب گردد مسرت انگیز، یکی از آلات ذوات الاوتار ایرانی که با کمان نوازند و آن دارای چهار دسته و چهار کاسه است و هر دسته را پنج زه است، گوشه ایست از دستگاه ماهور
خشم انگیز آنکه بخشم آورد خشم آور خشمگین کننده
آنکه غم و غصه بیاورد
کسی یا چیزی که دل را برانگیزد و انسان را به نشاط و طرب بیاورد
Woeful
плачевный
beklagenswert
жалюгідний
żałosny
lamentável
lamentable
déplorable
deplorevole
treurig
memilukan